مهدی کاوه؛ منصور طبیعی؛ محمود شهابی؛ حبیب احمدی
چکیده
با توجه به ارتباط وثیق سیاستگذاری اجتماعی با ساحت سیاست، سعی بر آن است که شکلگیری سیاستهای اجتماعی مربوط به آسیبهای اجتماعی در دوران انقلاب بهعنوان نقطه عطف تحولات سیاسی با عطف توجه به نظریه حکومتمندی میشل فوکو تحلیل شود. لذا بهمنظور عینیتبخشی به مراحل روشی کار تحلیل محتوای مضمونی مورداستفاده قرار گرفت. همچنین ...
بیشتر
با توجه به ارتباط وثیق سیاستگذاری اجتماعی با ساحت سیاست، سعی بر آن است که شکلگیری سیاستهای اجتماعی مربوط به آسیبهای اجتماعی در دوران انقلاب بهعنوان نقطه عطف تحولات سیاسی با عطف توجه به نظریه حکومتمندی میشل فوکو تحلیل شود. لذا بهمنظور عینیتبخشی به مراحل روشی کار تحلیل محتوای مضمونی مورداستفاده قرار گرفت. همچنین جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهش، دادههای موردنیاز از سنجههای غیر واکنشی و براى گزینش نمونهها از شیوه نمونهگیرى نظری استفاده شد. یافتهها، حاکی از آن است که منطبق بر شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن دوران، سیاستگذاری انقلابی که از ترکیب مضامین همنشینی گناه/ جرم/ آسیب، سلطه رویکرد حقوقی و مداخلات قضایی انتظامی، پاکسازی اخلاقی، سیاستگذاری حمایتی و مواجهه با معلولها، معنا یافته بود بر سپهر سیاستگذاری آسیبهای اجتماعی در ابتدای انقلاب، تسلط یافت. بهطورکلی، در سیاستگذاری این دوره، ابعاد اجتماعی سیاستگذاری آسیبهای اجتماعی به نفع ابعاد حقوقی و قضایی کمتر مدنظر قرار گرفته است؛ اما نکته قابلتأمل و البته مثبت در جریان هژمون شدن، تدوین و اجرای سیاستهای مزبور، پذیرش اجتماعی آن سیاستها بود؛ بنابراین، لازم است در سیاستگذاریها، به مسئله پذیرش اجتماعی آن توجه جدی شود، چراکه پذیرش اجتماعی هر نوع سیاستی، ضامن موفقیت و به ثمرنشستن آن سیاست است.